هلیوم

سبک و نجیب و بالا برنده ی همه ی تصوراتم

۲۶ مطلب با موضوع «روزنوشت» ثبت شده است

پیش به سوی نود وهشت...

سال نوتون پیشاپیش مبارک مهربانوها و مهر اقاها...

خوب سال 97  هم تموم شد.

سال 97 برام سال عجیب و غریبی بود اتفاقات تلخش کم نبود  اما خوب شاکرم.

اما خوب مهم ترینش فوت پدر بزرگم تو آذر ماه بود.خدا رحمتش کنه.

برای سال بعد یسری تصمیمات دارم 10که دوست دارم انجامشون بدم:

1.قبولی

2.یاد گرفتن حرفه ایی یوگا

3.دیدن دو تا انیمه مورد علاقم

4.دیدن شونصد تا فیلم و سریال

5.شاید کسیو وارد زندگیم کردم

6.خواندن جهادی و فشرده 30 تا کتاب خوب.

7.نوشتن یه عالمه پست روزانه و گسترش ارتباطات بلاگیم.

8.یاد گرفتن یه مهارت هنری مثل معرق کاری با چوب یا کاشی

9.بیش تر از قبل بخندم و شاد باشم و شادیم رو تقسیم کنم با بقیه.

10.سفر به پنج شهر از ایران که تا بحال نرفتم(شمال،جنوب،شرق،غرب)

-----------

پ.ن:ممکنه تصمیمات دیگه هم اضافه بشه.

کامنت دو سه کلمه ایی چون خودم نمیزارم شما هم بزارید تایید نمیکنم.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حسین ژوان

من1

 

من آدم ساده ایی هستم...

اصلا بزار ببینم به شما بگن 5 تا از نقصها و اخلاقای بدتون رو بنویسید میتونید بنویسید؟

اگه نتونستین پس خودتون رو نشناختین!اما من فهمیدم خیلی ساده ام.نمیگم مهربونم اما هر کاری تونستم کردم بدون منت و چشم داشت.

برای این میگم ساده ام چون براحتی حرفای ادما رو باور میکنم.متوجه منظور واقعی نمیشم اینو نفهمیدم هر کی دنبال یه چیزی هست از گفتگو...

چیزایی دیدم که دیدم رو به همه بد کرده لااقلش گاردم رو کاملا میبندم و دیگه به هیچ کس اجازه نمیدم به راحتی بیاد تو.

من ادم ساده ایی هستم اما دیگه میخوام ساده نباشم.ساده زود غیر ساده میشه.بدبختی اینه آدمهای ساده رو زود کم رنگ کردن.

من کف دستم چیزی ننوشتم من با کسی بازی نکردم من خیلی کارهای عجیب غریبی با کسی نکردم اما....

به هر حال دنیا بسیار عجیبی شده و فوق العاده پیچیده باید بیشتر دقت کنم و دیگه ساده نباشم.

من ساده ام اما ساده لوح نیستم.یکم ناراحتم اما خوب هیچ چیز ثابت نیست حتی ناراحتی...

شاد باشی

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حسین ژوان

هفتٍِ هفتٍِ نود هفت

97/7/7

خوب امروز هفتِ هفتِ نود هفت بود.امسال پاییز با یه عدد خاص و شیک همراه بوده و میدونید که عدد هفت هم میگن خوشانسیه و هر فوتبالیستی دنبال عدد 7 هست و کلا این عدد خیلی کلاس داره.

امسال یه تصمیمی گرفتم و اتفاقا شروع جدیش هم همین امروز بود یه مسیر تقریبا یساله رو میخوام طی کنم و برسم به اون چیزی که قلبا میخوامش.

اگه موفق شدم هشتِ هستِ نود هشت میام لینک میدم به همین مطلب و در موردش میگم.

البته من تاریخهای:

71/1/1***72/2/2

73/3/3***74/4/4

75/5/5***76/6/6

77/7/7***78/8/8

79/9/9

و....

تو زندگیم تجربه کردم که اتفاق خاصیم نیفتاد!که بیشتر تاریخ تولدای خیلی از بلاگ نویسای امروزی هستش.امیدوارم بقیه سال به خوشانسی و خوشی و لبخند بگذره!

شاد باشین که چون شادیست که اخرش برنده میشه!

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حسین ژوان

سیگار خوشحالی

*****************************************************

چند روز پیش در پارک شهر به همراه دوستم نشسته بودم.یک دفعه دوستم گفت حسین ببین از اونجا داره یه دودی بلند میشه.نگاه کردم دیدم بله دوتا دختر نوجوان که به زور سنشون به 15میرسید یه سیگار را روشن و شریکی داشتن پوک میزدن و اتفاقا خیلی هم شاد و شنگول بودن و از شیطنتوشون معلوم بود دفعه اول هست و انگار دارند یک کار بامزه و عجیب غریب انجام میدن و قفل خلاف سنگین تذین کار زندکیشون رو باز کردن.چندتایی سرفه زدن و هومنجا اون سیگارو تموم کردن.و بعد خیلی شیک و خندون محل رو ترک کردن.ذره ایی از پشیمونی و ترس تو صورتشون پیدا نبود.ظاهرا هم فقط اومده بودن پارک این عمل رو انجام بدن!

از سر و وضعشون معلوم بود فقیر و بیچاره نیستن.که بگیم بخاطر فقر دارن اینکارو میکنن و سنشون هم جوری نبود بگیم شکست عشقی و تحصیلی و فلان خوردن برای تسکین اعصاب دارن سیگار دود میکنن.من و دوستم در اعماق تعجب و حیرت گیر کردیم واقعا نمیدونستیم چی بگیم!

فقط امیدوارم به همین یبار قضیه حل و فصل بشه.و دیگه اونا و هیچ بچه و نوجوانی سمتش نره!البته اونجا بزرگتری هم نبود و یا بخودش اجازه نداد به این دوتا تذکری بده.

چون از سیگار هست که راه بقیه خلافها باز میشه

خدا به دادمون برسه.

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حسین ژوان

گذاشتم کنارش1

یا حق

من تصمیم گرفتم با توجه به شرایط زیر و چیزهای دیگر که قابل ذکر نیست پرونده ازدواج و فکر در موردش را کلا بزارم کنار(مهر موم شده).به هیچ عنوان القای چیز خاصی هم ندارم.در مورد خودم هست و بس!کلا نسبت بهش سِر شدم مثل کسی که آمپول بی حس به دندونش زده اما قرار نیست دندان پزشک کاری روش انجام بده هر چقدر هم با دندان لبامو گاز میگیرم نه درد داره نه چیزی فقط لبامو زخم میکنه فکر الکی در مورد ازدواج هم وقتی شرایطشو نداری جز زخم شدن قلبم هیچ فایده دیگری نداره اصلا چرا باید در مورد چیزی که قرار نیست برام اتفاق بیفته فکر و ذکر کنم؟مگه قراره همه ازدواج کنن؟اینجوری آمار طلاق میاد پایین اصلا.برای کسانی که شرایطشو دارن و در آینده نزدیک قراره ازدواج کنن آرزوی خوشبختی میکنم:

*گرانی فوق العاده مسکن و همچنین احازه بها

*نبود شغل مناسب

*نداشتن هیچ گونه آشنا و پارتی و ضامن و معرف معتبر

*نداشتن آشنا و دوست پولدار یا صاحب صنعت و کار.

*نداشتن سابقه کار!

*درس نخواندن در رشته مناسب!

*نداشتن پس انداز قابل توجه

*نداشتن امید 

*زیاد بودن غم و غصه

)با امید زنده ایم(

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حسین ژوان

گرم گرم گرم...تیر97

(تو این گرمای طاقت فرسا به یاد زمستون دو سال پیش افتاد چه برفی چه سرمایی هیچ کولوری به پاش نمیرسید هیییی ناشکری کردیم)

شهر من رکورد گرما رو داره میزنه..

شهر گرمشه.نفسهاش داغه مثل گرمای تنور نانوایی..

هوا به حدی گرمه اصلا حس و حال بیرون رفتن ندارم.من ادم سرمایی و حساس به گرما نبودم اما این خیلی گرمِ.چه میدونم شاید فاصله خورشید چند اینچی به زمین نزدیک شده شاید لایه ازون نازک شده حتی ممکنه کار دشمنان و استکبار باشه بلاخره دستشون میرسه با ماهواره ایی چیزی هوای ایرانو گرم کنن و مارو کم طاقت.

همه چی در حال رکورد زدنه!مصرف برق،شامپو(چون حموم زیاد میرن)،آب؛بستنی؛استفاده از کولر(باور کنید مت درجه رو گذاشتیم روی 24 سرده و مطبوع).در طول روز قطعی داریم بیشتر برق و تایم کم خوشبختانه فقط دیروز نتونستم نیمه اول بازی رو ببینم.

خواهشا رعایت کنید کولر با 24 هم خوب کار میکنه نمیخواد رو 18 بزارید!اگه سرد نمیکنه درجه رو کم نکنید شاید گازش تموم شده یا اشکال دیگه داره.

دوش گرفتن و خوردن چیز های سرد مثل هندونه و ماست خیار بجای خورشت فسنجون و غذاهای ادویه دار توصیه میشه.

مراقب باشد تو این گرما محبتتون ذوب نشه!

برای خنکی هوا دعا میکنیم...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حسین ژوان

دقیقا باید چه کرد؟

در قران کریم کتاب اسمانی ما به ازدواج و رسیدن به ارامش در کنار همسر اشاره شده به علاوه احادیت بسیار در مورد آن.

اما 

یک مسئله که وجود دارد ازدواج جوانان است...مزایا ازدواج بسیار است و خوب خیلی هاش جایگزینی نداره که خودتون بهتر میدونید!

اما مهم اینه جوانی (پسر)رو فرض کنید با سن 25-30 سال در شرایط امروز ایران...

دانشگاه رفته و تحصیلات دانشگاهی دارد...

میل و نیاز به ازدواج دارد...

نمیخواهم سیاه نمایی کنم یا غر بزنم.

اما متاسفانه با شرایط اقتصادی الان ایران نه شغلی،نه پدر ثروتمندی،نه آشنایی،نه حتی شانسی که مثلا قرعه کشی برنده شود(کلا شانس ندارد).خلاصه بی مایه فتیر است.لابد میگید برود کارگری!با کارگری میشود خرج یک زندگی را داد؟رشته ایی که خوانده متاسفانه هیچ بازار کاری ندارد.دغدغه این را دارد که گناه نکنید و هر روز اشوبی است در دلش...حتی دوست دختر نمیتواند داشته باشد!

این جوان باید چه کند؟صبر؟ازدواج موقت؟گناه؟تقوا پیشه کند؟اصلا کسانی که توصیه میکنند خودشان این شرایط سخت جوانان رو درک میکنند؟

با وام ازدواج  دقیقا چه میتوان کرد؟اصلا مسئولین از هزینه های یک ماه خبر دارند؟قیمت اجاره مسکن و تهیه حداقلها چقدر است؟(در یک پست جداگانه حساب میکنم).بعد با همه این تفاسیر انتظار داریم جوانان در سن مناسب ازدواجی مناسب و خوشبخت هم شوند.بدون پول که به ادم نگاه هم نمیکنن.حالا جذایت و هیکل مناسب بماند.

در این شرایط باید احساست رو قورت دهی.بیانش تاوان دارد.سرت را بیانداز پایین و برو...

ولی امید امید امید نجات بخش است.(تنها با امید زنده ایم)

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین ژوان

چه سوالاتی را از دیگران نپرسیم؟

سلام.بی تقصیر

درسته که میگن کلید دانایی پرسیدن است!(به نظرم البته)اما همیشه مسئله ایی که ذهنمو مشغول کرده اینه که خوب چه پرسشهایی را نباید بپرسیم؟

1.در زمینه کاری و تحصیلاتی:

یک:چقدر حقوق میگیری؟

دو:نمرت چند شد؟

سه:چرا بیکاری؟

چهارم:دفاع کردی؟کی دفاع میکنی؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین ژوان

موقت و نظر خواهی

با سلام...

دوستان من ارشد زیست (تکوین)میخونم(ترم اول)...الان بین دو راهی موندم یکی اینکه انصراف بدم و دوباره کنکور بدم برم پرستاری یا نه ادامه بدم به امید موفقیت بیشتر و هیئت علمی و تدریس و کار تو ازمایشگاه و..

به نظر شما کدام راه بهتر است؟

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حسین ژوان

دعای مادرانه!

امروز با مادر تلفنی حرف میزدم!نگرانم بود و حالم رو جویا میشد.رفته است به مشهد.التماس دعا داشتم که یکبار گفت:حسین جان،رفتم حرم دعا میکنم ان شا الله بزودی ازدواج کنی!

جانم فدای مادر که کیلومتر ها دور تر چه دعاهایی میکند برای من!

واقعا نمیشود در هیچ جمله و حرف و طرح مهربانیت را رسم کرد!

*

(البته اینجا را که نمیخواند اما از دعایش تشکر و خدا کند زود برگردد که بدجور دلتنگشم)


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حسین ژوان