جادوی چشمانت مرا سحر کرد.
از خانه و شهر اواره کرد.
مرا سرگشته رخ زیبای تو
ماه را پیش من بی اعتبار
شب را روز و روز را شب
همه فکرم چشمان تو
همه ذکرم نام تو
ای که چشمانت دریای نور
ای که لبخندت باغ گل
ای که صدایت اواز خوش
ای که اسمت معنی عشق
جادوی چشمانت
اری
جادوی چشمانت.
حسین.میم
چشم ها هزاران حرف را بی صدا فاش میکند از جمله دوست داشتن