هلیوم

سبک و نجیب و بالا برنده ی همه ی تصوراتم

۳ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

جیره کتاب بهمن ماه96

کتاب خوانی2

جیره کتابخوانی بهمن ماه نود شش!

امروز رفتم کتابخونه شهر و جیره دوم امسال و ماه بهمن را امانت گرفتم .این بار ادبیات کودکان و آموزش نویسندگی و داستان را انتخاب کردم.

ادبیات کودکان::خاطرات یک بچه لاغر(جف کینی)

آموزش نویسندگی::عادت روزانه نوشتن(مارگرت جراوتی)

داستان:هزار داستان جلد1

داستان و شعر::9کتاب (جبران خلیل جبران)


(به امید کتاب خوان شدن همه مردم ایران)

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حسین ژوان

جیره کتاب دی ماه 96

کتاب دی 96
جیره کتابخوانی دی ماه نود شش!

متاسفانه این اولین جیره امسال هست و خجالت هم دارد اما خوب تا پایان سال سه ماهی مانده و لاقل میشود ده کتاب خواند تا لااقل کتاب نخوانده سال تمام نشود ابتدای سال من 30 کتاب را برای امسال مدنظرگرفتم که تا بحال فقط یک عدد(وافعا که)خواندم.
عیب نداره و سرزنش خودم هم بیفایده!
شنبه 16دی رفتم کتابخانه و این 4جلد رو امانت گرفتم کتاب حجیم و پر صفحه نگرفتم تا بتونم از پسش بر بیام.تنوع ژانر هم دادم دو تا داستان و یک شعر و یک نمایشنامه!
حالا هم که در دوره پساتلگرام قرار دارم چه بهتر از کتابخوانی(توجیه کتاب نخوندن مثلا)!
در این مسیر برنامه کتاباز شبکه نسیم که هر شب ساعت 8 پخش میشه هم بی تاثیر نبود و من میبینم که افراد کتابخوان و کتاباز چه ارامش و سطح سواد و بیان و دامنه لغات خوبی دارن بی تاثیر بر من نبود هر شب کتابهایی که معرفی میکنن را تو دفترم مینویسم تا در اولین فرصت بخوانمشان و لذت ببرم.(از اقای سروش صحت و شبکه نسیم و برنامه کتاباز و خانم مژده لواسانی همین جا تشکر میکنم)
امیدوارم قبل از مرگ 1001 کتاب رو بخوانم و بلکه بیشتر.
الهی آمین.

کتابها:
1.دوستش داشتم -آنا گاوالدا -نشر ماهی
2.کاش کسی جایی منتظرم باشد - آنا گاوالدا-نشر ماهی
3.آینه های ناگهان-مرحوم قیصر امین پور-نشر افق
4.ایوانف-آنتوان چخف-نشر قطره

حتما بعد از مطاله در پستی دیگر در مورد هر کدام و احساسم در موردشان مینویسم.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حسین ژوان

دختر پاییزی۱


دختر پاییزی

او همیشه عادت داشت صبح های خنک آذرماه موهای خیس خود را در نسیم ملایم پاییزی باز کند.کمی عجیب است و عجیب تر آنکه نسیم هم بوی موهایش را مانند پرواز آرام قاصدکهای تابستانی به مشام معشوقش آن سوی خیابان خلوت انتهای شهر شلوغ وپرسر وصدا درست کنار چنارهای عریان که پذیرای لانه کلاغ های شهر شده می رساند.

دل معشوقش دلهره و آشوبناک از اینکه نکند یک موقع دخترک سرما بخورد و سینه پهلو کند و صدایش پشت خط تلفن خشناک و خسته ،چشمانش سرخ شود!اما هیجانی هم دارد بابت اینکه باری دیگر رقص موهای او را در نسیم می بیند!


اذر۹۶

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین ژوان