خدایا...
من محو توام...
در این سکوت پر شده از آواز جیرجیرکها...
من با نهایت سکوت فریاد میزنم که دوستت دارم...
خدای خوبم؛حضورت آرام بخش است.
خدایا مرا از این آلزایمر مدرن رها کن.
نگذار
اسمت اززبانم؛یادت از دلم؛نورت از دیده گانم
محو شود
خدایا عاشقانه دوستت دارم.
-----------------
27اردیبهشت95
حس.م
تو زندگیم یاد گرفتم
هر جوری شده لبخندو به لب اطرافیانم ببخشم
هر لبخند به نظر من یعنی اضافه کردن یه نور کوچک به قلب دیگران
بیایید قلب های همدیگرو رو نورانی کنیم...
باور کنید سخت نیست......
------
حسین.م
عشقم لبخند بزن!
وقتی تو لبخند میزنی.
پلک چشم راستم می زند
شاید
خبری خوش در خانه دلم را بزند.
24آذر 93(گنبد)
تنها عشق
میدونم تو هم میدونی عشق ما به سادگی و بی معنی بودن عشق دیگران نیست.
عشق ما شاید با یک نگاه شروع شده باشد اما در قلب هر دویمان ادامه پیدا کرد.
تو ساده ایی و من همین سادگی ات رو دوست دارم.
تو شاید به زیبایی خیلیها نباشی اما مطمئن هستم قلبت زیباترین قلب دنیاست.
تو شاید ثروتمند نباشی اما محبتت را سخاوتمندانه خرج میکنی.
تو تکی و در قلب من جا داری.
شاید از عشق من هم خبر نداشه باشی،
اما
دعا میکنم سالم و شاد باشی.
*فیلم بازی*
مادر ،آرام بخش جانم
آرام بخش جانم هستی،بی تو خودم را تنها و غریب می بینم.حتی تصورش هم برایم سخت است که فقط یک لحظه از جهان را بی تو تصور کنم.آری عاشقت هستم.نه مثل این عشق های درپیتی ، شاعرانه و...بلکه یک عشق کودکانه و خالصانه که صد البته تو حتی در این زمینه هم از من سر تر هستی.
حرفهایت گرما بخش زندگی ام و کلیدی بود که راه گشایم می کرد.نصیحت نمی کردی بلکه راهنمایی می کردی.معلمم بودی ،اولین آموخته هایم رو تو یادم دادی.
واقعا در وصف تو کلمه کم می آورم .همین خود گویا است که بهشت زیر پایت جا خوش کرده.
اشک نریز ،حتی از روی خوشحالی،چون تحمل دیدن مروارید های چشمانت را ندارم.
همیشه سعی خواهم کرد که بیمار نشوم.چون تو اولین کسی هستی که خبر دار می شوی و ناراحت حتی اگر کنارت نباشم.
بهترین پرستارها از هیچ لحاظ به تو نمی رسند.آخر مگر کسی هست که نداند مادر نهایت ایثار و از جان گذشتگی است؟
جادوی صدایت چگونه مرا در گهواره آرام می کرد؟
مادر می خواهم فریاد بزنم و بگویم دوستت دارم و هیچ اباعی هم ندارم از این حرف،چون تو لایق این جمله ایی.
@رخصت
سی آبان نود و دو
